مدار استحاله
مدار استحاله
عروسکم برای تو ، خیال کودکانه ی مرا ندیده گیر
خیال کن که رفته ام تو قمری به خون نشسته را پریده گیر
بهار می شوی که من دوباره گل دهم عحب خیال باطلی
تو این درخت دل سپرده بر نوای تلخ تیشه را بریده گیر
بیا!، تمام کوچه سهم تو و ردپای عابری که رفته است
ولی برای لحظه ای تو نبض انتظار کوچه را تپیده گیر
اگر چه بی هدف در این مدار استحاله پرسه می زنم ولی
تو گام های ناتوان این همیشه مرد خسته را رسیده گیر
کنون که سر سپرده ام به اضطراب مرگ ناگزیر این قفس
دو بال خسته از پریدن دوباره ی مرا بریده گیر
اگرچه در درون سینه ام نشان بغض کهنه ای نهفته است
تو های های بی امان گریه ی شبانه ی مرا شنیده گیر
+ نوشته شده در 2011/1/5 ساعت 0:37 توسط ...
|