شاعر شعر جیغ بنفش
شاعر شعر جیغ بنفش
مطمئنا شما هم ترکیب (جیغ بنفش )را شنیده اید ترکیبی نا مانوس وابداعی ازسوی شاعری نوگرا که د ردوره ی تکوین ورشد شعر نو فارسی با هدف فروپاشی ساختارهای کلیشه ای زبان واعلام جنگی از پیش برنامه ریزی شده باسنت و سنتگرایی شعری مورد استفاده قرار گرفت . عبارتی که پس خلق خود ابزار کار آمدی شد برای سرکوب شاعر وخالق آن از سوی منتقدان ومخالفان سرسخت شعر نو و دست آویزی شد برای تحقیر وتمسخر نوگرایان شعر فارسی از سوی پیروان وحامیان پر و پا قرص شعر سنتی و کلاسیک.
اما شاعر این شعر و خالق این ترکیب جنجالی که حضوری همسان با حضور شخص نیما و شعر نو در منازعات میان حامیان شعر کلاسیک ونو دارد کیست؟
این شاعر تندرو نو گرای معاصر که در دوره فعالیت وتلاش خود درجهت ترسیم افق درخشان آینده شعر ایران با اتخاذ شیوه ی افراطی در قضاوت های خود حتی نیما را نیز شاعری عقب مانده می نامید و او را به شدت نقد می نمود و بر وی می تاخت کسی نبود جز هوشنگ ایرانی. وی در مقاله ای انتقادی در مورد نیما می نویسد "نیما یوشیج از دریافت زمان بازمانده است و در گذشته (هر چند بسیار نزدیک) زندگی می کند.اما به راستی هوشنگ ایرانی در شعر معاصر ایران واجد چه تفکر واندیشه ای است و فارغ از این تند روی های افراطی , سبک و نگاه شعری او چه جایگاهی را در ادبیات شعر معاصر فارسی به خود اختصاص داده است؟
حرکت شعر ایران به سوی دنیای شعری مدرن و رهایی از قید و بند های شعر سنتی به طور رسمی با افسانه ی نیما و شعر ققنوس وی آغاز شد .ظهور نيما حركت مترقي و نويني را در ادبيات اين سرزمين نوید بخشید كه با تغييراتی بنيادين؛ در شكل ظاهري و ـ به تبع آن ـ ساخت دروني شعر ، نظام پوسیده ی شعرسنتی را که بر زبان فارسي سیطره یافته بود پس زده يكباره به هم ريخت، و حياتي دوباره را به پيكره ي شعر فارسي دمید . تلاشی که به دنبال وی با حرکت جسورانه شاملو در حذف کامل وزن عروضی وجایگزینی وزن واژگانی و موسيقي هم حروفي در لغات وعبارات به جای آن به سرعت وارد مسیر جدیدی شد و بستر تكوين وشكل گيري شعر مدرن را هرچه بهتر پایه ریزی نمود.
نيما با نوجه خاطر نشان دادن به محتوا و ساخت دروني شعر، يعني انسجام تصويري , شعر را از تكرار و كليشه شدن و تناسب هاي دور از ذهن و كلي گويي هاي بي زمان و مكان دورنموده بستر ارتباط مستقيم شاعر و مفاهيم شعري را با محيط اجتماعي فراهم ساخت.
پس از نیما و به دنبال حرکت شاملو شاعران پسانیمایی با اعتقاد و اشراف بر ناتوانی قالبهای شعری کهن و حتی نیمایی برای ارایه ی پتانسيل هاي شعر امروزدر صدد دستمایه قرار دادن قالبهایی نو پدید و ابداعی مطابق با نیاز دوره ی کنونی خود بر آمدند و از این راستا اصطلاح شعر سپید را که بر این جریان ارایه افکار و اشعار اشاره می نمود وارد فرهنگ نامه تاریخ ادبیات دوره ی شعر نیمایی نمودند
و درست در این دوره بود که جریان شعری جدیدی با عنوان شعرموج یا موج نو نیمایی با دنیایی متفاوت از دنیای طبیعت گرای نیمایی و ساختار فکری متفاوت و جدیدی از وی در مورد ابژه و سوژه و ابژکتیویته و سابژکتیو به ظهور رسید که در حرکت فرم گرایانه و افراطی خود حتی ابایی از تحقیر و طرد پدر معنوی خود نیما یوشیج هم نداشتند و بی انصافانه این پدر معنوی را در زمره ساختار فکری کهن و منسوخ طبقه بندی و قلمداد می نمودند و یا در نهایت در حالتی خوشبینانه با نشان دادن گوشه چشمی به وی با اتصاف و اتصبل وصف و قید (سنتی کمی نزدیک تر) از او با کمی احترام بیشر اما باز هم در کسوت ریش سفیدی یاد می کردند که این امر البته به هیچ عنوان مانع از نقد صریح و پرخاش تند به نیما ازسوی آنها نمی شد.این سبک شعر شدیدا وابسته به فرم بود و فرمگرایی را سرلوحه کار خود قرار داده بود . شعر موج در فضايي جادويي و سوررئال جريان داشته شاعر را با اتكا به تصوير سازي و جنبه هاي انتزاعي ذهنی دراثر به خلق تصاويری نه طبیعت گرایانه که تجریدی ناپايدار یا جاودانه فرامی خواند. شعر موج در زمان پيدايش، شعري پيشرو محسوب مي شد كه به اجتماع نوانديشان و محافل روشنفكري تعلق داشت.
شعر موج با هوشنگ ايراني وارد ادبيات فارسي شد و با احمد رضا احمدی گسترش و ادامه یافت.سه طيف تاثير گذار در آثار موج سرايان وجود دارد كه شعر موج را از شعر سپيد از نظر فرمي و معنايي جدا مي كند.
۱- موج اول توسط احمد رضا احمدي با انتشار كتاب “طرح” مطرح و ثبت شد كه متاثر از مولفه هاي وارداتي سورئاليست هاي فرانسه و به پيروي از واكنش هوشنگ ايراني به شعر …. وارد شعر و ادبيات فارسي گرديد
۲- موج دوم كه بيش تر به جنبه هاي سياسي توجه و گرايش داشت شعر را تا سطح يك بيانه ي موزون سياسي كاهش می داد.
۳- موج ناب كه از تلفيق موج اول و دوم بوجود آمده و تقريبا آميخته اي از مناسبات سورئال و مسائل اجتماعي است
و درست پس ازدرک تجربه این 3موج بود که شعر حجم گرای یدالله رویایی به عنوان ماحصل و بلوغ این تجربه پا به عرصه ظهور نهاد .شعری که با بهره گیری از ظرفیت های شعر گذشته وکارکردی کردن مولفه های سوررئال شعر موج نو در ساختار فرم خود ,خط و ربطی را جدا و فارغ ازنیا و بستر خود برای خویشتن رقم زد.
اما پایه گذار این سبک شعری یعنی هوشنگ ایرانی چگونه این ساختار شعری را تئوریزه کرده و کلا در مورد این شیو ه چه دیدگاهی و در دفاع آن چه استدلالی داشت؟ به طور خلاصه ویژه گیهای تمایز کننده شعر او از شعر دیگران چه بود؟ هوشنگ ایرانی در دوره ای کار خود را شروع کرد که شعر نو نیمایی در آستانه رشد خود و در زیر تیغ تکفیر و طرد مخالفان خودبود و به علت نو پایه و نورسیده بودن خود هنوز ریشه های جوان منطق و استدلال آن به طور تئوریک در خاک ادبیات کهن بستر نشین وجایگیر نشده بود و جایی میان خوف ورجا و زمین وآسمان نفس میکشید و توسط پدر خود نیماعیار سنجش درست و نادرست و سر و نا سره رامی سود و می بافت.و درست در این دوره بود که شعرهای هوشنگ ایرانی در کنار نظرات متفاوت او درباره هنر که حاصل تفکر روی پتانسیل ادبیات غرب و همچنین عرفان شرق بود به ظهور رسید و مناقشاتی جدید را توفنده تر اما زودگذربر پای کرد.مناقشاتی چون آتش که دود آن نه در چشم متخاصمتن که تنها در چشم نیما و شعر او رفت و مسیر اثبات حقانیت شعرش را برای اقناع مخالفان سنت گرایش کمی طولانی تر کرد.
هوشنگ ایرانی در همدان متولد شد وپس از طی مراحل مقدماتی و دانشگاهی برای ادامه تحصیل در نیروی دریایی به انگلیس رفت.
وی تحصیل در این رشته را نیمه کاره رها کرد و با از سرگیری تحصیل در دانشگاه موفق به اخذ درجه دکتری در رشته ریاضیات شد، کل عمر فعالیت ادبی او از پنج سال تجاوز نکرد. او که علاقه بسیار زیادی به فلسفه و عرفان هند و شرق داشت پس از کسب تجارب در اروپا با انرژی بسیار به ایران برگشت و بطور جدی به ادبیات پرداخت.
مکانیزم شعر وی بر فرم و واژه و نقش اصوات در ساختار شگل بندی شعر استوار بود شعر او جدای از ارزش کیفی اش نگاهی متفاوت به ماهیت ذاتی این هنر داشت. وی برای ایجاد مشارکت مخاطب درپروسه ی شعر دست به مرکز زدایی شعری زده مشارکت او را همگام با درک معنای تصویری شعر با التذتذ همراه می کند. هوشنگ ایرانی در کنار تغییر محتوای شعر به شکل شکنی شعری نیزپرداخته با دادن تشخص و استقلال به واژه آن را چون ذی حیاتی برای بیان مفاهیم آزاد می گذارد. نگاه وی به زیبایی شناسی نگاهی متافیزیک است و مقام زیبایی را از مقام شعر و شاعر برتر می داند وی زیبایی را نه خلق شدنی بلکه کشف شدنی می داندو معتقد است که شعر کوششی است که توانایی اش در همه وجود دارد و به کمک آن همه می توانند پایه گذار زیبایی های نو و اصیل باشند.در شعر ایرانی نه خبری از طبیعت گرایی نیماست و نه از آرمانخواهی و سیاست زدگی بسیاری از شاعران دیگر
شعر های عجیب هوشنگ ایرانی هنوز هم که هنوز است در مرکز توجه تفکرمنتقدان قرار داشته و جا دارد که دقیق تر به آن پرداخته شود
شاید در فرصتی دیگربه بررسی بیشتر شعرهای او بپردازیم.
شعر ۱
هيماهوراي !
گيل ويگولي
...
نيبون .. نيبون
غار كبود ميدود
دست به گوش و فشرده پلك و خميده
يكسره جيغي بنفش
مي كشد
گوش - سياهي ز پشت ظلمت تابوت
كاه - درون شير را
مي جود
هوم بوم
هوم بوم
وي يو هو هي ي ي ي ي
هي يا يا يا ا ا ا
شعر دوم
کتاب فروشی - آرمان
تاب فروشی-رمان
اب فروشی-مان
ب فروشی-ان
فروشی-ن
فرو
شی
پت پت پت
در این شعر به زیبایی تمام از طریق واژه ها خاموش شدن چراغ سر در کتاب فروشی تصویر شده است و در ادامه ی آن تداعی مفاهیمی که از این تصویر سازی ایجاد می شود .
ع.سعیدی