کشیش:

مردی که مشکلات معنوی ما را حل می کند تا مشکلات مادی اش کاهش یابد.

متملق:

یک کارمند مفید

مذهب:

درخت خوبی که تمام پرنده های بد عالم در آن لانه کرده اند.

قطعا:

شاید،امکان دارد.

خر:

خواننده ای خوش صدا که در انظار عمومی بسیار دیده می شود.این حیوان گرچه صدای خوبی دارد اما فاقد شنوایی است.این حیوان نام های دیگری نیز دارد: نظیر ؛ سناتور، قناری و...... این حیوان در ادبیات و هنر و مذهب تمام ادوار به اشکال مفصلی تجلیل می شود.هیچ مهره داری تا این حد تخیل انسانی را جذب نکرده است.برخی مانند راماسیلوس و سی استانتاتوسن از خود می پرسند:"این حیوان نوعی خدا نیست؟" از آثاری که درباره این حیوان نوشته شده است می توان به راحتی کتابخانه ای مفصل ترتیب داد که همپایه  کتابخانه ای دربرگیرنده هنر شکسپیر است.اما در مجموع می توان بر این نکته تاکید کرد که ادبیات جهان کمابیش خرکی است.

حقیقی:

ظاهری

جنون:

موهبتی الهی که نیروی خلاق و مسلط آن الهام بخش روح انسان است، به رفتار او جهت می دهد و زندگی او را زیبا می کند.

تقدس:

ساختن یک قدیس از یک گناهکار.

انقلاب:

تغییر خشونت آمیز یک حکومت مزخرف با حفظ محتوای آن.

اسقف اعظم:

یک جنتلمن خدا، عضو الیگارشی آسمان.

اخلاص:

نوعی ملایم از اختلال روانی. در عشق باعث خونریزی فراوان می شود. معمولا به سختی قایل تفکیک از بلاهت است.

کارشناس:

همه چبز را در مورد یک چبز می داند و هبچ چیز در مورد سایر چیز ها نمی داند.

رای گیری:

یک روش ساده که اکثریت به اقلیت ثابت می کنند که  مقاومت بیهوده است.

روشنفکر:

کسی که با دقت تمام و از زاویه هایی مختلف تا نوک دماغش را می بیند.

برای اطلاع بیشتر از این اثر به آرشیو دی ماه ۸۶ همین وبلاگ مراجه کنید.

                                                                               بی نام