همنشینی یا جانشینی: بنیان اجتماعی ما
به همین دلیل می خواهم بجای طفره رفتن و سکوت کردن (که گاهی بوی مخالفت هم می دهد) و حتی بجای بحث درباره اصل موضوع مطلب قبلی، به واکنش های احتمالی و البته و صد البته مبنای اجتماعی چنین واکنش هایی بپردازم، چون به گمانم این کار بسیار راهگشاتر است از ورود به حوزه شخصی مسائل اخلاقی (و تأکید می کنم به هیچ عنوان قصد ورود به حوزه شخصی رفتار افراد را ندارم، و بیشتر نگرش اجتماعی برای من اهمیت دارد، و این تأکید از این جهت است که یقین دارم اگر با این پیش فرض به مطلب نگریسته شود، هیاهوی بیهوده ای برخواهد خاست و اصل موضوع به محاق می رود).
به گمان من مهمترین نکته در مورد واکنش های اجتماعی به رفتارهای شخصی، عنصر همنشینی و یا به اصطلاح سرایت است. این مسئله به خصوص از این بابت اهمیت دارد که در ادبیات و آموزه های دینی ما هم بسیار چشمگیر است.
گمان نکنم توضیح زیادی در زمینه این مفهوم لازم باشد، فرض بر این است که همنشینی موجب سرایت رفتارها از افراد به یکدیگر می شود و چنین سرایتی می تواند خوب یا بد باشد. البته قاعدتاً خود اینکه این سرایت چیست و چگونه شکل می گیرد و عوامل موثر بر آن در حوزه روان شناسی جای می گیرد و خارج از چارچوب این نوشتار.
حالا که بحث به اینجا رسید، خوب است مفهومی دیگر را نیز پیش بکشیم. این مفهوم، همانا مفهوم جانشینی است. پایه گذار این تقابل رومن یاکوبسن است که نظریه وی در زمینه ارتباط و ادبیات کاربرد دارد. صورت ساده این دو اصطلاح چنین است:
"ساخت به معنی واحدهایی است که یا کنار هم و یا به جای هم قرار می گیرند. در صورتی که واحدها به جای هم قرار گیرند روی محور جانشینی هستند و در صورتی که کنار هم قرار گیرند روی محور همنشینی". (اینجا)
البته بحث مذکور بسیار مفصل است و می توان برای مطالعه کامل آن به منابع مربوط رجوع کرد و البته کتابهای بابک احمدی یعنی ساختار و تأویل متن و همچنین مقدمه کتاب حقیقت و زیبایی از این جهت بسیار راهگشا هستد.