مدیریت دینی تر!!!
دراین روز ها که طرفداران جناح حامی دولت حساب خود را از جبهه اصولگرایان جدا کرده است و خود را بی نیاز از حمایت و حتی رایزنی دیگر طیف های اصولگرایان می دانند آیا خطر ایجاد یک موج اجتماعی با اتکا به شعار"بریدن کامل از روحانیت سنتی مصلحت اندیش" وجود ندارد ؟ چه تضمینیست که توده های مردم قادر به درک این مهم خواهند بود؟گاهی شتاب زده می پنداریم که یک گام عقب راندن روحانیت از نظام اجرایی توسط هر طیف یا هر شخص نشانه ای از عرفی تر شدن حکومت خواهد بود و برقی از شادی را در وجودمان می نشاند. البته نگارنده این سطور با تحقق این مطلب در چارچوب شرایط فرهنگی ویژه ای موافق است اما جای نگرانی اینجاست که تیم دولت فعلی وتفکر پشتوانه آن، صنف روحانیت سنتی را مصلحت اندیش و آنها را فاقد شرایط لازم برای تحقق یک حکومت دینی مهدوی دانسته و با تمسک بر گزاره های خام مذهبی به دنبال ایجاد هلال شیعی در منطقه، صدور انقلاب و حکومت جهانی اند.بگذریم از اینکه در دوره مابعدتجدد چنین نظام هایی چقدر توفیق داشته و چه مشکلاتی برای جامعه جهانی خواهد داشت؛ اهداف آرمانی بلندی که کمترین هزینه آن تشدید بحران و برافروختن جنگ مذهبی نوینی درمنطقه است که فوق طاقت جامعه بحران زده ماست.در تایید مطلب فوق شرح مطلب موجود در فضای وبلاگ های وابسته به دولت را مرور می کنیم:«جمعشان جمع بود،همه بودند ،جمعیت"موتلفه"تشکیل داده بودند؛"قریش"،"بنی نضیر"،"بنی اسد"... و همه به نفع "ابو سفیان" وارد گود شدند،اما لشکر حق تنهاتر از این حرف ها بود. نسبت نیروهای مبارز 10بر 3به نفع لشکر باطل بود و نسبت تجهیزات و سازوکار جنگی نیز به همین ترتیب. عده ای سست ایمان ولی "مدعی دو آتشه اصولگرایی" از درون سپاه پیامبر وقتی متوجه عِده و عُده احزاب شدند، خطاب به الباقی سپاه فریاد «لامقام لکم فارجعوا» را سر دادند تا پروژه "عبور از پیامبر" را عملی سازند»
در ادامه مایلم خطرات جدی این رویداد احتمالی را یادآوری کنم:
1.برگشت فضای فکری به دهه اول انقلاب و انسداد سیاسی بیش از پیش جامعه ایرانی و محاصره سیاسی اقتصادی روز افزون.
2.بنیادگرایی
3.فریب دوباره جامعه توده وار ایرانی.